کد مطلب:93738 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:674

مقام تسلیم و رضا











2- تفسیر دوم جمله فوق اشاره به مقام رضا و تسلیم در مقابل شكایت است نه اشاره به مقام توجه به خدا در مقابل غفلت و نسیان، متقین كسانی هستند كه: در هر حال (بلا و رخی) از خدا راضی هستند و مرحوم ملا احمد نراقی[1] در معراج السعاده درباره رضا می فرماید: «ضد سخط رضا است و آن عبارت است از ترك اعتراض بر مقدرات الهیه در باطن و ظاهر قولا و فعلا، و صاحب مرتبه رضا پیوسته در لذت و بهجت و سرور و راحت است، چه، تفاوتی نمی باشد در نزد او میان: فقر و غنا و راحت و عناء (سختی) و بقاء و فناء و عزت و ذلت و مرض و صحت و موت و حیات و هیچیك از اینها بر دیگری در نظر او ترجیح ندارد، و هیچ كدام بر دل او گران نیست، زیرا كه: همه را صادر از خدایتعالی می داند، به واسطه محبت حق كه بر دل او رسوخ نموده بر همه افعال او عاشق است، و آنچه از او می رسد بر طبع او موافق است و می گوید.

عاشقم بر لطف و بر قهرش بجد
بوالعجب من عاشق این هر دو ضد

ناخوش او خوش بود بر جان من
جان فدای یار دل رنجان من[2].

و به قول شاعر دیگر:

[صفحه 197]

یكی درد و یكی درمان پسندد
یكی وصل و یكی هجران پسندد

من از درمان و درد و وصل و هجران
پسندم آنچه را جانان پسندد

مرحوم نراقی در جامع السعادات در بحث رضا می فرماید: «رضا به قضاء الهی افضل مقامات دین و اشرف منازل مقربین و باب اعظم الهی است، (اعظم درهای شهرستان رحمت و اوسع راههای اقلیم سعادت) كسی كه داخل شود، از این درب، داخل جنت می گردد، خداوند سبحان فرموده «رضی الله عنهم و رضوا عنه»، راضی است خدا از آنها و آنها هم از خداوند راضی هستند.[3].

تسلیم و رضا به منزله صورت خلقیات مومن است كه نور ایمان در آن منعكس شده و آینه ای است كه نور ایمان در آن متجلی شده است، و از این طریق می توان وجود نور ایمان او را لمس و مشاهده كرد، در روایت آمده كه از امام صادق (ع) سئوال شد به چه چیزی روشن می شود كه مومن، مومن است فرمودند: «بالتسلیم لله و الرضا فیما ورد علیه من سرور او سخط» (به تسلیم بردن در برابر خداوند و راضی بودن از شادی و ناراحتی كه به او می رسد).[4].

اهمیت صفت رضا به حدی است كه در روایت از پیامبر اكرم (ص) آمده كه در روز قیامت خداوند بالهائی به طائفه ای از امت من می دهد، كه: با آنها از قبرهایشان به سوی بهشت پرواز می كنند و بنحو دلخواه از نعمتهای بهشتی استفاده می نمایند، ملائكه از اینها سئوال می كنند، آیا موقف حساب را دیدید؟، گویند: از ما حسابی نخواستند، آیا از صراط گذشتید، گویند ما صراطی ندیدیم، آیا جهنم را دیدید؟ گویند ما چیزی ندیدیم، ملائكه سئوال كنند از امت چه كسی هستید؟ گویند

[صفحه 198]

از امت محمد (ص)، ملائكه قسم می دهند آنها را كه شما در دنیا چه اعمالی داشتید؟! می گویند: دو خصلت در ما بود كه خدا به فضل و رحمت خود ما را به این مرتبه رسانید «كنا اذا خلونا نستحیی ان نعصیه و نرضی بالیسیر مما قسم لنا».

یكی آنكه چون در خلوت بودیم از خدا شرم داشتیم، كه معصیت او كنیم، دوم آنكه راضی بودیم به كم، از آنچه قسمت كرد خداوند برای ما، سپس ملائكه می گویند: سزاوار این مرتبه هستید.[5].

آری تعجب ندارد كه دارنده این صفت در آخرت به مقام بلندی برسد و در دنیا چه بسا به مرتبه انبیاء رسیده باشد در روایت آمده كه، پیامبر اكرم در سفری با قافله ای ملاقات كردند، آنها سلام كردند، و پیامبر فرمودند چگونه هستید گفتند: «نحن المومنون یا رسول الله» (ما مومن هستیم ای رسول خدا) قال (ص): «فما حقیقه ایمانكم؟» (پرسیدند حقیقت و نشانه ایمان شما چیست؟) گفتند: «الرضا بقضاء الله و التفویض الی الله و التسلیم لامر الله» (راضی به قضای الهی هستیم و امور خود را واگذار به خدا كرده و تسلیم امر او هستیم) فقال رسول الله (ص): «علماء حكماء كادوا ان یكونوا من الحكمه انبیاء»... (رسول اكرم فرمودند: اینها جزو علماء و حكماء هستند و نزدیك است به واسطه حكمت به درجه انبیاء برسند).[6].

بعضی منكر تحقق رضا شده اند، و گفته اند: در انواع بلاها و در امور مخالف هوای انسان رضا معنی ندارد، در اینگونه موارد به غیر از صبر و شكیبائی چاره ای نیست، علماء اخلاق[7] جواب داده اند كه این توهم ناشی از عدم درك محبت است،

[صفحه 199]

بعد از ثبوت محبت، رضا ثمره آن است، وقتی حب به محبوبی حاصل شد، عاشق راضی بافعال معشوق است و این بر دو نحو متصور است:

1- بقدری درجه حب بالا می رود كه اگر ناراحتی و جراحتی به شخص برسد درك نمی كند، انسان جنگجو در گرما گرم جنگ اگر جراحتی به او وارد شود احساس درد نمی كند، كسی كه در مسیر كار مهمی در حال دویدن است و خار به پایش می رود، احساس درد نمی كند، علی (ع) در حین كشیدن تیر از پای مباركش چنان محو جمال محبوب شده كه احساس درد نمی كند، بعلاوه این ناراحتی ها زمانی است، كه: از غیر محبوب به او می رسد، پس مسلما اگر از محبوب به شخص بلائی برسد، صاحب این مرتبه از حب درك شدت و محنت نمی كند، و شكی نیست كه حب الهی شدیدترین حبها و زیباترین آنها است زیرا جمالی زیباتر از جمال ربوبی نیست.

در بلا هم میچشم لذات او
مات اویم مات اویم مات او

2- این درجه پائین تر از درجه اول است، در این مرتبه شدت محبت و استغراق در دوستی بحدی است كه شخص احساس درد می كند ولی راضی و خشنود است، مثل كسی كه به خاطر شفای بیماریش تن به عمل جراحی سختی می دهد یا آن را عمل می كند. یا مریض مزه تلخ دوا را با تمام وجود لمس می كند، به خاطر عشقی كه به سلامتی دارد آن را مصرف می كند محب خداوند هم ممكن است، احساس ناراحتی در اثر گرفتاری به بلائی بكند ولی به واسطه یقین به ثوابهای اخروی راضی و خشنود است، و این معنای «الرضا ثمره الیقین»[8] است.

عاشقم بر رنج خویش و درد خویش
بهر خوشنودی شاه فرد خویش

[صفحه 200]

همه ی این امور در محبت مخلوق مشاهد و محسوس است، چه جای محبت خالق و عشق جمال ازلی و حسن ابدی كه نهایتی از برای آن متصور نیست، و قلوب دوستان او چون در عرصه جمال و جلال بایستند، از ملاحظه جلال و جمال او حیران و واله و سرگردانند.

حكایات دوستان و قصه های محبان بر این مطلب شاهد و گواه است، عالم محبت را عجائبی است كه عقل باور ندارد، و تا به آن نرسد طعم آنرا درنیابد.

تا نكردی آشنا زین پرده، رازی نشنوی
گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش

با ورود عقل به این عالم و این شهر، رازهای ناگفتنی و نادیدنی برای آن آشكار می شود.

آنچه ناگفتنی است آن شنوی
آنچه نادیدنی است آن بینی

از مضیق جهات در گذری
وسعت ملك لا مكان بینی

آنچه داری اگر بعشق دهی
كافرم، گر جوی زیان بینی

همین حب است كه مجنون را وادار به تحمل مصائب و راضی شدن به مشكلات برای رسیدن به لیلی می كند، از این بالاتر در قرآن كریم آمده كه در اثر همین حب زنان مصر با دیدن یوسف دستهای خود را بریدند.

گرش بینی و دست از ترنج بشناسی
روا بود كه ملامت كنی زلیخا را!

[صفحه 201]


صفحه 197، 198، 199، 200، 201.








    1. معراج السعاده تالیف ملا احمد نراقی ترجمه و شرح كتاب جامع السعادات تالیف پدر وی مرحوم ملا محمد مهدی نراقی است و قابل ذكر است كه از ضروریات اولیه یك خانه در كنار قرآن و نهج البلاغه وجود كتاب اخلاقی و بسیار مفید و پر ارزش معراج السعاده است كه در روشن كردن چراغ هدایت زندگی بسیار سودمند است.
    2. معراج السعاده صفحه 604.
    3. توبه 101- مائده 122- مجادله 22- بینه 8.
    4. شرح خوئی ذیل همین فراز نقل از كافی.
    5. جامع السعادات جلد 3 در بحث رضاء.
    6. شرح خوئی ذیل همین فراز (روایت از امام باقر (ع) است).
    7. به جامع السعادات جلد 3 صفحه 206 -208- معراج السعاده صفحه 607 -8- اخلاق حسنه تالیف فیض كاشانی ترجمه محمد باقر ساعدی چاپ انتشارات پیام آزادی صفحه 149 -152- كتاب الاخلاق تالیف سید عبدالله شبر چاپ مطبعه النعمان صفحه 232 -235 الباب الثالث فی الرضا بالقضاء رجوع نمائید.
    8. میزان الحكمه جلد 4 صفحه 145 نقل از غرر الحكم.